کاش ، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم،

از تو می ترسیدیم ...

که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود ،

و آخرت ما آخرت دیگری ... 

                                    
                                   خدایا......  دلم مرهمی می خواهد از جنس خودت !
                                                           نزدیـــک!
                                                         بی خطــــر!
                                                          بخشــــنده!
                                                         بی منّــــــــت! 

شکست یعنی دست کشیدن از تلاش

شکست خوردگان دو گروه اند:آن هایی که اندیشیدند لیکن عمل نکردند وآن هایی که عمل کردند لیکن پیشاپیش اندیشه نکردند.

با شکست خوردن به انتها نمیرسید وقتی به انتها میرسید که تسلیم شوید.

مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید اما من تامی توانم زندگی کنم نباید به پیشواز  مرگ بروم

البته یک وقتی ناچار با مرگ رو به رو می شوم. که می شوم.

مهم نیست مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.

گون از نسیم پرسید           تو سر سفر نداری 

به هر آن کجاد که باشد       به از این سرا سرایی

همه هست آرزویم             چه کنم که بسته پایم

تو ودوستی خدا را             چو از این کویر وحشت

به سلامتی گذشتی           به شکوفه ها و باران

                   برسان سلام ما را 

ای کاش جوان می دانست و پیر میتوانست.

هر کس ادعای چیزی میکند که فاقد ان است.

افتادگی کفه ترازو بخاطر بار وسنگینی آن است.

هرکس در زندگی ضعیف تر از خود را نبخشد در زندگی تجربه کافی نیندوخته است.

اگر همه گفتنی و محبت ها نوشتنی بود دیگر محبتی در دلم باقی نمی ماند.                      

دانش گنجینه ایست که کلید آن پرسش است.

اگر امید نبود مادری فرزند به دامن نمی پرورد و باغبانی هرگز درختی نمی نشاند.  

زندگی چها راهحوادث است.

دریایی بیکران یا گودالی کوچک فرقی نمیکند زلال که باشی آسمان از آن توست.

اگر قیامتی هست :خیانت به مال مردم چرا؟

اگر دنیا فریبنده است:اعتماد به ان چرا؟

اگر دشمن انسان شیطان است:پیروی از او چرا؟

اگر حساب حق است:جمع مال حرام چرا؟

اگر جهنم حق است:اینهمه ناحق کردن چرا؟

اگر بهشت حق است  تظاهر به ایمان چرا؟

اگر رزق تقسیم شده است:حرص چرا؟

اگر خدا کفیل روزی است: غصه چرا؟

اگر قبر حق است:ساختمان های مجلل چرا؟

ابتدا می مردم برای این که دبیرستان را تمام کنم ودانشگاه را شروع کنم.

بعد از آن می مردم برای این که تحصیلم در دانشگاه تمام شود وکار را شروع کنم.

بعد از آن می مردم برای این که ازدواج کنم وبچه دار شوم.

بعد از آن می مردم  برای اینکه بچه ها بزرگ شوند 

وبه مدرسه بروند ومن بتوانم به کار بازگردم.

بعد از آن می مردم که بازنشسته شوم

وحالا لحظه مردنم فرا رسیده وناگهان دریافتم 

که فراموش کردم که زندگی کنم.